English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6839 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sizeable U قابل ملاحظه بزرگ
sizable U قابل ملاحظه بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
healable U قابل ملاحظه
worthy of note U قابل ملاحظه
unconsidered U غیر قابل ملاحظه
petty U غیر قابل ملاحظه
noteworthily U بطور قابل ملاحظه
noticeably U بطرز قابل ملاحظه
remarkably U بطور قابل ملاحظه
noteworthiness U قابل ملاحظه بودن
remerkableness U قابل ملاحظه بودن
considerably U بطور قابل ملاحظه
It was some consikerable amount. U مبلغ قابل ملاحظه ای بود
notably U بطور برجسته یا قابل ملاحظه
worthy of remark U قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
She is a considerate (an inconsiderate ) person . U آدم با ملاحظه یی ( بی ملاحظه یی ) است
partition U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
partitions U تقسیم فایل بزرگ یا بلاک به واحدهای کوچکتر به راحتی قابل دستیابی و مدیریت هستند
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
database U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
databases U مجموعه پیچیده از فایل ها یا دادههای ذخیره شده به صورت ساخت یافته در یک حافظه بزرگ که توسط یک یا چند کاربر در ترمینالهای مختلف قابل دستیابی است
NetBEUI U گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
remarks U ملاحظه
considerations U ملاحظه
respect U ملاحظه
remarking U ملاحظه
thoughtless U بی ملاحظه
remarked U ملاحظه
gravitas U ملاحظه
disregardful U بی ملاحظه
indiscreet U بی ملاحظه
incautious U بی ملاحظه
regards U ملاحظه
regarded U ملاحظه
rashness U بی ملاحظه گی
incosiderate U بی ملاحظه
prudence U ملاحظه
respects U ملاحظه
consideration U ملاحظه
unthinking U بی ملاحظه
incircumspect U بی ملاحظه
tact U ملاحظه
cum grano U با ملاحظه
bluftly U بی ملاحظه
inconsiderate U بی ملاحظه
animadversion U ملاحظه
regard U ملاحظه
observations U ملاحظه
not unmindful U بی ملاحظه
unmindful U بی ملاحظه
observation U ملاحظه
remark U ملاحظه
unconsidered U بی ملاحظه
regarded U ملاحظه کردن
perceive U ملاحظه کردن
note U ملاحظه کردن
perceived U ملاحظه کردن
regard for others U ملاحظه دیگران
perceives U ملاحظه کردن
considerately U ازروی ملاحظه
heeding U ملاحظه رعایت
circumspect U ملاحظه کار
heeds U ملاحظه رعایت
heeded U ملاحظه رعایت
heed U ملاحظه رعایت
circumspective U ملاحظه کار
regards U ملاحظه کردن
regardant U ملاحظه کننده
perceiving U ملاحظه کردن
notes U ملاحظه کردن
noting U ملاحظه کردن
regard U ملاحظه کردن
considers U ملاحظه کردن
consider U ملاحظه کردن
ciecumspect U ملاحظه کار
annotation U تحشیه ملاحظه
canniness U ملاحظه کاری
irrespective of U بدون ملاحظه
observed U ملاحظه کردن
observes U ملاحظه کردن
observing U ملاحظه کردن
noteless U غیرقابل ملاحظه بی نت
blat U بی معنی و بی ملاحظه
annotations U تحشیه ملاحظه
noted U مورد ملاحظه
to take note of U ملاحظه کردن
regrad for others U ملاحظه دیگران
observe U ملاحظه کردن
inadvertent U بی ملاحظه سهوی
reckless U بی ملاحظه بی اعتنا
wary U با ملاحظه هشیار
circumspectly U ملاحظه کارانه
oversubtle U بیش از حد ملاحظه کار
remarking U تبصره ملاحظه کردن
remarks U تبصره ملاحظه کردن
remarked U تبصره ملاحظه کردن
without the gloves U جدا بی ملاحظه بی رودربایستی
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
As you can see for yourself. U همانطور که ملاحظه می فرمایید
observantly U از روی ملاحظه و رعایت
thoughtful of others U با ملاحظه نسبت بدیگران
remark U تبصره ملاحظه کردن
blat U بی ملاحظه حرف زدن
blankly U بدون ملاحظه بکلی
Without the least regard . U بدون کمترین ملاحظه یی
to take in a reef U با ملاحظه کار کردن
heeds U محل گذاشتن به ملاحظه کردن
You must make allowances for his age . U باید ملاحظه سنش را بکنی
observingly U از روی ملاحظه حرمت گرارانه
Observation of natural phenomena . U ملاحظه پدیده های طبیعی
unadvised U تند وبی ملاحظه بی احتیاط
He is very cartious ( circrmspect, reserved ) . U خیلی ملاحظه کار است
guarded U احتیاط امیز ملاحظه کار
glib answer U پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
to take off the gloves U رودربایستی راکنارگذاشتن بی ملاحظه گفتگوکردن
heeding U محل گذاشتن به ملاحظه کردن
heed U محل گذاشتن به ملاحظه کردن
heeded U محل گذاشتن به ملاحظه کردن
unadvied U تند بی ملاحظه بی احتیاط ناسنجیده
hardball U فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
irrespectively U بدون ملاحظه چیزهای دیگر مستقلا
to respect persons U ملاحظه کردن وواهمه داشتن ازمردم
reappraises U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraised U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraise U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraising U دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
to be wary of saying something U در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
not to lose sight of U ملاحظه کردن [به کسی یا چیزی] را فراموش نکردن
No more Mr. Nice Guy! <idiom> U دیگر به هیچ کس ملاحظه نمیکنم! [اصطلاح روزمره]
scapegrace U ادم بی پروا وبی ملاحظه اصلاح ناپذیر
respecters U کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
respecter U کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
achievable U قابل وصول قابل تفریق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
sensible U قابل درک قابل رویت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
smallest U بزرگ نه
bulkiest U بزرگ
eminent U بزرگ
gross U بزرگ
bulkier U بزرگ
small U بزرگ نه
spankings U بزرگ
massive U بزرگ
smaller U بزرگ نه
gate U در بزرگ
egregious U بزرگ
grossing U بزرگ
grossest U بزرگ
grosses U بزرگ
grosser U بزرگ
grossed U بزرگ
walloping U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
immane U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
full bottomed U بزرگ
Recent search history Forum search
1frangible
1what s the meaning grandiflorum to farsi ?
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
1due amount
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2In order to be interesting you have to be mean
2single gas
1he booted them off to the isle of the lost
1STARS CANT SHINE WITHOUT DARKNESS
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com